واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب شب عاشورای خسرو خوبان است – از بهر هفتاد و دو تن زهرا پریشان است
جن و ملک زین ماجرا غمگین و نالان است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب حسین بن علی اندر دعا باشد – تا صبح مشغول عبادت با خدا باشد
فردا سر نورانیش بر نیزه ها باشد – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب به خیمه اصغر شیرین زبان خواب است – فردا ز سوز تشنگی نالان و بی تاب است
در کربلا از بهر طفلان آب نایاب است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
فردا حسین تشنه لب تنهای تنها می شود – از ظلم جور کوفیان افسرده زهرا می شود
گریان ز هجر اکبرش غمدیده لیلا می شود – در عالم، در عالم فریاد شور و شین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
فردا در این صحرا شود کشته علی اکبر – گردد جدا دست از تن عباس نام آور
باشد حسین بن علی بی مونس و یاور – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند برای اهل حرم، آب میسر کند
داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی باز در این مهلکه یاد برادر کند
تشنه لب داده جان بر لب دریای آب خجل از روی او گشته دل آفتاب
دست عباس چون جدا شد محشری در خیمه ها شد
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست یک طرف مشک دل پر از خون دیده پر اشک
چو آمد از علقمه نوای ادرک اخا بگفت ای برادر زپا فتادم بیا
رسید چون این نوا به گوش اهل حرم ز آب بگذشته و به لب همه این نوا
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست یک طرف مشک دل پر از خون دیده پر اشک
ساقی لب تشنگان گرچه زتن داده دست پرده ظلمت درید بند ستم را گسست
داده سرو داده جان در ره آزادگی بر دل حق باوران داغ غم او نشست
سرخی خون او پشت ستم بشکند عاقبت خانه ظلم زبن بر کند
کربلا شد شور محشر مرگ و نفرین بر ستمگر
ساربانا مهلتی آرام جان گم کرده ام
دم نوحه :
ساربانا مهلتی آرام جان گم کرده ام
من در این دریای خون در گران گم کرده ام
ادامه:
ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی
اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام
ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر
یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگر
اندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام
ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسین
راز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین
در عزایش عالمی را پکنم از شور و شین
من برادر در میان خاک و خون گم کرده ام
مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنم
در میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم
بر سرنعش برادر دیده را دریا کنم
خاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام
وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنم
وقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنم
وقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنم
وقتی که گل میبینم یاد گل لیلا میکنم
آقا به عشق کربلا می کشی عاقبت مرا
خونم حلالت آقا خونم حلالت
به عشق بین الرحمین می کشی ام چرا حسین
جون ناقابلمو بگیر اما منو کربلا ببر
چیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخر
دوست دارم اون روزی که وا می شه راه کربلا
تن صد پاره من مونده باشه تو سنگرا
زیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار من
زائرای کربلا رد بشن از کنار من
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
این نوحه را اهنگران خوانده است
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
دل می رود خبر دهد به زهرا که بچه ات فتاده روی صحرا
ببین خزان رسیده نوگلت را بیا نما جراحتش مداوا
حسین تو غریب و تنها خفته حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
منای من زمین کربلا شد تشنه جگر سر از تنم جدا شد
به این شهادتم خدا را رضا شد حماسه ها زخون من به پا شد
ذبیح حق سر از تنش جدا خفته حسین اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
ز تیغ کین بریده حنجر من به روی نی نزاره کن سر من
هزار پاره پاره پیکر من به پیش دیده ی دو خواهر من
به قتلگه راه مسیحا خفته حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
رَوی تو چون به سوی شام ویران همره تو قافله ی اسیران
حماسه ساز صحنه ی جهادم گوهر عشق و روح عدل و دادم
میان خون عزیز زهرا حسین اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (2)
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت میرود میدان
ادامه:
بیا مادر درد دل گویم این دم آخر با تو از احسان
مکن دیگر بعدم ای مادر گریه و زاری ناله و افغان
بود یارم اندر این صحرا ای ستمدیده خالق سبحان
زجور چرخ گل مادر از گلستانت میرود میدان
اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلطان صبر کن مادر
اگر دیدی راس من بر نی چون مه تابان صبر کن مادر
اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلطان صبر کن مادر
حلالم کن ناز پرورده روی دامانت میرود میدان
رهایم کن تا که بنشینم بر براق مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته ای مادر دیده گریان غرقه جانان
ز خون من باید این صحرا لالهگون گردد از دم پیکان
شود جسمم طوطیا از کین جان جانانت میرود میدان
بیا مادر لحظه ای بنشین در کنار من از ره یاری
من که مانند نى در نوایم عاشقم عاشق کربلایم
من که مانند نى در نوایم عاشقم عاشق کربلایم
روز و شب در غم و شور و شینم عاشق کربلاى حسینم
خادم کوى آن نور عینم عبد درگاه آن مقتدایم
گر چه بگذشته دور جوانى لیک در پیرى و ناتوانى
بلبل آسا کنم نغمه خوانى تا که باشد طنین در صدایم
یا حسین جز تو شاهى ندارم جز تو شاها پناهى ندارم
عاشقم من گناهى ندارم حق بود شاهد مدّعایم
یا حسین اى عزیز پیمبر زاده عصمتِ پاک داور
زیب عرش خدا پور حیدر با غم و عشق تو آشنایم
من چو مجنون صحرا نوردم آشنا با غم و رنج و دردم
تا فداى وفاى تو گردم در رثایت سخن مى سرایم
گشته ام تا به مهر تو پاى بند گر جدا گردَدَم بند از بند
نگسلم از تو یک لحظه پیوند اى شهید سر از تن جدایم
یا حسین جان عالم فدایت جان به قربان مهر و وفایت
بین که (مردانى ) با وفایت اشک خون ریزد از دیده هایم
حق به محشر چو خواهد حسابم در سؤ الش بود این جوابم
ذاکر زاده بو ترابم مرثیت خوان آل عبایم
دانلود نوحه به یاد کربلا دلها غمین است با صدای حسین فخری
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(2)
بـسـوز ای دل که امروز اربـعیـن است *** عـزای پـور ختـم المرسـلیـن است
مـرام شـیـعـه در خـون ریـشـه دارد *** نگـهبانی ز خط خـون چنین است
حـسـین بن علـی سالار دین است *** امـام و رهـبـر اهـل یـقـیـن است
قــیـام کـربـلـــا گـشـت تـــا قـیـامـت *** سراسر درس بهـر مسلمین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(2)
حسین است آنکه با حـق همنشین است **** خـدا را حـجـت و دیـن را امـیـن اسـت
حسین است آنـکه درخـط شهـادت **** امــام اولــیــن و آخـریــن اسـت
حـسـین است آنــکـه حـق را جـاودان کــرد **** حسین اسـت آنکه بـاطـل را عیان کرد
حسین اسـت آنکه حکـم دیـن بیان کـرد **** حسین است آنکه با قرآن قرین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(2)
دل مــا در پـی آن کـاروان اسـت *** که از کرب و بلا با غم روان است
چه زنجـیری به دست و بـازوان اسـت *** کـه گـریـان دیـده ی روح الامـیـن اسـت
اگر در کربـلا غـم بـی شمـار است *** اگــر دل هـای شـیـعه داغـدار است
اگر چـشـمان مـهـدی اشکبار است *** ز داغِ آن وداعِ آخـــــــریــــــن اســـت
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(2)
پیام خون خطابی آتشین است *** بقاءِ دیـن قرینِ اربعیـن است
کــه تــاریـخِ پُـر از خـون و شـهـادت *** سراسر اربعین در اربعین است
به دورانِ سیاهِ سلطه ی شب *** که میدوزند از افشاگران لب
جـهـادِ حـضـرت سـجـاد و زیـنـب *** بیانِ خطبه های آتشین است
زبـانِ زیـنـب?این بـانـوی پُــر درد *** که هست آموزگارِ هر زن و مرد
چنـان در کـوفـه طـوفانـی به پـا کرد *** تو گویی خود?امیر المؤمنین است
اسیران را چو بر محمل نشاندند *** تـو گویی تیر غم بر دل نشاندند
گُلی را چیده و در گِل نشاندند *** رقیه آن گل شادابِ دین است
دیـار شـام با غـم ها قـریـن اسـت *** قلوب شیعیان زین غم حزین است
مـزار زیـنـب و قـــبـــر رقـیــه *** تجلی گاه عشق عارفین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(2)
حسین جان (2)
[ جمعه 92/8/17 ] [ 2:32 عصر ] [ مهدی ]