سفارش تبلیغ
صبا ویژن

`پرستاری به سوی روشنایی/مذهبی/ورزشی/سلامت/داستانک وجوک


                                                                                                            سخن درباره واقعه عاشورا بدون بررسی اتفاقات تاریخی قبل از آن صحیح نخواهد بود؛ همانگونه که تشخیص تفاوت عملکرد متفاوت امام حسن و حسین علیهما السلام نیز محتاج شرح وقایع گذشته است. 

>بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که حضرت علی علیه السلام در حال تجهیز ایشان برای دفن بودند عده ای با توجه به برنامه های قبلی خود فرصت را مغتنم دانسته و در سقیفه بنی ساعده پایه های حکومت خود را نهادند . حضرت علی علیه السلام در برابر این جریان به وصیت پیامبر و بر اساس مصلحت اسلام عمل کردند (چرا که حکومتهای ایران و روم در صدد از بین بردن اسلام بودند) ایشان از بیعت با خلیفه امتناع کردند اما آنها با تهدید و ارعاب و آتش زدن خانه حضرت امام را وادار به بیعت می نمودند. « امام در جواب اشعث بن قیس که سبب شمشیر نکشیدن حضرت را می پرسد می گویند: ترس یا ناخوشایندی ملاقات پروردگار مانع من نبود ولیکن عهد و امر پیامبر مانع بود چرا که پیامبر مرا از کار امت خود آگاه کرده بود و تعهد من این بود که اگر یارانی پیدا کردم با آنها بجنگم و الا دست بکشم تا زمانی که بر اقامه دین و کتاب خدا و سنتش یارانی پیدا کنم . و پیامبر به من خبر داده بودند که امت تو را رها می کنند و از غیر تو تبعیت می کنند و فرمودند امت بعد از من مثل هارون و تابعینش و گوساله و پیروانش خواهند شد. و هارون در جواب موسی که علت عدم منع بنی اسرائیل از گوساله پرستی را از او پرسید گفت: " من ترسیدم که بگویى: تو میان بنى اسرائیل جدایى افکندى، و گفتار مرا رعایت نکردى"{ سوره طه آیه 94}»{ اسرار آل محمد علیهم السلام، ص: 318 و البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 774 } پس حضرت با توجه به این مسائل بود که دست به شمشیر نشدند . بعد از ایشان نیز امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کردند و فرمودند اگر یاران خالصی داشتم با معاویه صلح نمی کردم .{ امالی ، شیخ طوسی ص 566 } و همچنین فرمودند صلح من با معاویه مانند صلح پیامبر با بنی ضمره و بنی اشجع و صلح حدیبیه است با این تفاوت که آنها کافر ظاهری بودند اما معاویه کافر باطنی است. و اگر من با معاویه صلح نمی کردم کسی از شیعه ما بر روی زمین نمی ماند.{ علل الشرایع، شیخ صدوق جلد 1 ص 211 } در دوران امام حسین علیه السلام تا زمانی که معاویه زنده بود امام نیز همانند امام حسن عمل می کردند و به قرارداد خود با معاویه وفا کردند( هر چند در باطن این صلح ناراحتشان می کرد ) اما بعد از به تخت نشستن یزید وضع متفاوت گشت . یزید در نامه ای خطاب به ح اکم مدینه ولید بن عتبه از او خواست که از امام حسین برای او بیعت بگیرد و به او اجازه تاخیر ندهد.{ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید ج‏2، ص: 33} اما امام بیعت نکردند و در جواب او فرمودند: همانا ما اهل بیت پیامبر ، معدن رسالت و محل رفت و آمد ملائکه هستیم ، خدا با ما آغاز کرده و به ما ختم می کند در حالی که یزید مردی فاسق شرابخوار قاتل انسانهای بی گناه و آشکار کننده فسق خود است و هیچگاه مثل منی با مثل او بیعت نمی کند.{ اللهوف على قتلى الطفوف، سید بن طاووس ص: 23} بد نیست مختصری هم در باره شخصیت یزید بگوییم ؛ بلاذری می نویسد :یزید میمونی داشت که آن را ابا قیس نام نهاده بود و می گفت او پیرمردی از بنی اسرائیل است که گناه کرده و مسخ شده ( تمسخر آیه 65 سوره بقره) و به آن شراب می داد و به کارهای او می خندید.{ انساب الاشراف ج 4 ص 1 و 2 { ابن کثیر نیز درباره او می نویسد : نقل شده که یزید مشهور به ساز و تنبور ، شراب خواری ، غنا ، صید ، گرفتن امردان ، زنان آوازه خوان و بازی با سگان و میمونها و کفتار و جنگ بین قوچها بوده است.{ البدایه و النهایه ج 8 ص 236} یزید در دوران خلافتش مرتکب سه جنایت بزرگ شد: 1) شهادت امام حسین ویارانش در کربلا. 2) حمله به مدینه ومباح شمردن جان ومال وناموس مسلمین{ این روز در تاریخ به نام یوم الحرة معروف است} وکشتن چند هزار نفر از جمله هفتصد نفر از حافظان قرآن 3) حمله به مکه معظمه و آتش زدن کعبه ونصب منجنیق برای سرنگونی عبداللّه بن زبیر .{ برای اطلاع بیشتر از جنایات یزید و لشکرش به کتاب معالم المدرستین تالیف علامه عسکری جلد 3 صفحه 188 مراجعه کنید.} با توجه به این مطالب می توان حقیقت کلام سابق امام را فهمید. امام همچنین در برخی از بیانات خود علت بیعت نکردن خود را بیان کرده اند . ایشان در وصیت خود به برادرشان محمد حنفیه می نویسند : من از سر شادى و سرمستى و تباهکارى و ستمگرى قیام نکردم، بلکه براى طلب اصلاح در امت جدم به پا خاستم، و اکنون مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم، و بر روش جدم و پدرم على بن ابى طالب حرکت کنم.{ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏44، ص: 329} همچنین امام در نامه ای به بزرگان بصره می نویسند : من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می کنم چرا که سنت مرده و بدعت زنده شده و از شما می خواهم که به گفتار من گوش کنید و از امرم اطاعت کنید تا به راه درست هدایتتان کنم .{ تاریخ طبری ج 4ص 226 ، البدایه و النهایه ج 8 ص 170} همچنین امام در جواب مروان که از ایشان بیعت با یزید را خواستند فرمودند : با اسلام باید خداحافظی کرد زمانی که فرمانروایی چون یزید داشته باشد.{ اللهوف ص 24} همچنین ابو مخنف می نویسد: امام حسین برای اصحاب خود و اصحاب حر در البیضة سخنرانی کردند و فرمودند :« ای مردم همانا رسول خدا فرمودند هر کس سلطان ستمگرى را بنگرد، که حرام خدا را حلال کرده، دین خدا را فرو افکنده، با سنّت پیامبر خدا مخالفت مى‏کند، و در میان مردمان با گناهکارى و ستم حکم مى‏راند، سپس با سخنرانى و اقدام براو عکس العملی نشان ندهد ، سزاوار است که خداوند آن کس را نیز به سرانجام (خوارى و عذاب) آن پادشاه دچار سازد.آگاه باشید که اینان ملازم پیروی از شیطان هستند و اطاعت خداوند را رها کرده اند و فساد را ظاهر کرده اند و حدود را تعطیل کرده اند و فیء را منحصر برای خود کرده اند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده اند»{ مقتل الحسین ابو مخنف ص 85 و تاریخ طبری ج 4 ص 304 }


 



[ شنبه 92/8/18 ] [ 10:44 عصر ] [ مهدی ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه